الجزایر

۱۳۲ سال سرکوب، قتل عام، چپاول و بهره کشی

رئیس سابق شهربانی فرانسه دو کلمه به افراد تحت امرش خلاصه نمود:

« سرهای بریده ». « من سرهای بریده می خواهم، سرهای بریده! نهرهای آسیب دیده نباید با گل و سنگ مرمت شوند، برای این کار سر بریده اولین بیابان گرد بومی که از آن حوالی گذر کند، کافی است.»

برگرفته از مصاحبه ژنرال Paris de la Bollardière با هفته نامه فرانسوی نوول ابسرواتور ـ ۱۵ نوامبر ۱۹۷۱

«من در ابتدای مصاحبه، علاقه دارم یادی از ارتش فرانسه بکنم. نهادی که تمام زندگی و بهترین سالهای عمرم را در آن سپری کرده ام. در الجزایر به ارتش فرانسه اختیارات نامحدود داده شد. حقوق و اختیاراتی که در ویتنام و دیگر مناطق هندوچین از آن محروم بود. حاصل برخورداری از اختیارات نامحدود، در عمل به تجاوز، بی احترامی و زیرپا گذاردن هرگونه اصول و موازین بین المللی در مورد حقوق بشر انجامید. بمباران های گسترده و توسل به شکنجه از جمله موارد مشخص زیر پا گذاردن اصول بین المللی حقوق بشر می باشند. هدف نهایی از استفاده گسترده از شکنجه در الجزایر، تنها اعمال سیاست خشونت وحشیانه و غیرقابل تحمل نمی باشد، بلکه هدف غایی این سیاست تحقیر و تنزل جایگاه و ارزش یک ملت به رده حیوان و انسانهای اولیه می باشد. طی ۱۳۲ سال اکثریت قریب باتفاق نظامیان و سیاستمداران ما تلاش نمودند تا ثابت نمایند: مردم الجزایر در سطح انسان های اولیه، وحشیان و یا به عبارت بهتر جاندارانی هستند که شایستگی تعلق به جامعه بین المللی متمدن و انسانی را ندارند. که این جانداران می باید از لیست مردم کره خاکی حذف شوند. که ایجاد و ساختمان جامعه ای متمدن و مدرن با این جانداران وحشی غیرممکن است. تلاشی ناموفق.»


در این بخش از سلسله مقالات در مورد جنایات استعماری فرانسه در مستعمرات، به تلاش ۱۳۲ ساله این کشور برای نابود ساختن فرهنگ، تاریخ و تمدن خلق قهرمان الجزایر می پردازیم. در این جا قصد پرداختن به لیست بلندبالای انواع تجاوزات و جنایات اشغالگران فرانسوی در این کشور را نداریم. در این بخش تنها به طرح دو پارامتر که تمام مورخین و صاحب نظران در خصوص آنها متفق القولند، می پردازیم:
۱) ژنوسید یا قتل عام عمومی
۲) عمومیت یافتن شکنجه

ژنوسید
ژنوسید: منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد در ماده ۲، بخش الف که در تاریخ ۹ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسید، در خصوص تعریف ژنوسید توضیح می دهد: ... ارتکاب با هدف امحاء، تماما یا بخشا، یک جامعه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی با توسل به قتل اعضای یک گروه، سرکوب فیزیکی و معنوی اعضا گروه، تحمیل عمدی شرایط زندگی سخت و طاقت فرسا به منظور نابود ساختن کامل یا بخشا، تحمیل مهاجرت اجباری دسته جمعی ...

در دوره آغازین سیاست استعماری: خلع مالکیت دراز مدت، همانند قانون تحمیلی معروف به قانون Warnier که در سال ۱۸۷۱ به تصویب مجلس ملی فرانسه رسید. مردم خلع مالکیت شده و رها شده به حال خود، محروم از هرگونه امکانات معیشتی. تمام موارد گنجانده شده در تعریف واژه ژنوسید در طول ۱۳۲ سال سیاست استعماری و اشغالگرانه جنایتکاران فرانسوی در الجزایر مو به مو اجراء شده است. این سیاست حاصل یک اراده مشترک سیاسی، نظامی و استعماری بود. و بالاخره اردوگاههای کار اجباری که از سال ۱۹۵۵ با هدف جلوگیری از زاد و ولد در بین مردم بومی الجزایر احداث شدند. تخریب روستاها که با جداسازی اجباری کودکان از والدین شان آغاز گردید، نمونه بارزی از سیاست قتل عام و امحاء عمومی بود.

در طول سالهای ۵۰ قرن گذشته میلادی، بسیاری از نمایندگان مجلس ملی فرانسه موضوع اجراء فعالانه سیاست تخریب روستاها، انتقال اجباری مردم بومی الجزایر به سرزمین های بحار فرانسه از قبیل کالدونیای جدید، جزایر کاین و لا رئونیون با هدف برده ساختن آنان و یا تحمیل سیاست اجباری مهاجرت دسته جمعی به سوی نواحی کویری این کشور را در جلسات علنی مجلس طرح نمودند. در این خصوص ناگفته نماند که در همین جلسات، بحث از تقلید مو به مو از سیاست و رفتار امریکائیان در قبال قبایل بومی سرخ پوست نیز مطرح بود.

تخریب سیستماتیک ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه الجزایر

ساواری Savary ، رئیس سابق اداره شهربانی کل فرانسه در دوره ناپلئون اول که بعدها به مقام فرمانداری کل الجزایر منسوب شد، قانونی را در مورد مردم بومی الجزایر به تصویب رساند. وی مصوبه خود را در دو کلمه به افراد تحت امرش خلاصه نمود:«سرهای بریده». «من سرهای بریده می خواهم، سرهای بریده. نهرهای آسیب دیده نباید با گل و سنگ مرمت شوند، برای این کار سر بریده اولین بیابان گرد بومی که از آن حوالی گذر کند، کافی است.» البته چنین اعمال و اظهار نظرها، جزو استثناها نمی باشند. چنین اعمالی در طول ۱۳۲ سال دوره اشغال، اجراء و مرحله به مرحله تکمیل و تکامل یافتند.

کلنل بوژو (۱) فرماندار کل الجزایر و از نظامیان و سیاستمداران بانفوذ فرانسه همین اظهارات را با بیانی بسیار دیپلماتیک و پارلمانتاریستی در ۱۴ ماه مه ۱۸۴۰ در جلسه علنی مجلس ملی فرانسه اظهار می دارد: «تنها مانع برای فتح کامل الجزایر، مردم بومی این سرزمین می باشند. این مانع هر روز بهتر و سمج تر از روز قبل در برابر نیروهای ما قد علم می کند، مردم این سرزمین در همه جا با سماجت تمام در برابر نظامیان ما مقاومت می کنند. برای به زانو درآوردن مردم و نابود ساختن هر گونه مقاومت، ما باید سیاست ترس و ترور وسیع که Montagnac مبتکر آن می باشد را به کار گیریم: «بریدن سیستماتیک سرها، بهترین و انسانی ترین روش و سیاست می باشد. تأثیر روانی سر بریده بسیار بسیار بیشتر از مرگ ۵۰ نفر می باشد». جنگ با اعراب باید به شیوه زیر به پیش برده شود:

۱) کشتن تمام مردان از سن ۱۵ سال به بالا
۲) جمع آوری تمام زنان و کودکان به منظور انتقال آنها با کشتی به جزایر دور سرزمین های بحار فرانسه
به عبارت بهتر، از پای درآوردن هر جنبنده ای که مانند سگ در جلوی پای ما زانو نزند.

شما نمایندگان مجلس در نامه ای از من می پرسید: با زنان چگونه رفتار می کنیم؟ در پاسخ شما باید بگویم: ما بخشی از آنها را به عنوان گروگان نگه می داریم، بخش دیگر را با اسب و هدایا عوض می کنیم و بقیه را مانند حیوانات چهارپا به فروش می رسانیم... اگر این جانوران دو پا، در حین مقاومت به غارها پناه برده و در آنجا مخفی شوند، سیاست ژنرال کاوانیاک (۲) در قبال قبیله Sbéhas را در موردشان اجراء می کنیم: غار را با دود پر کرده و تمام پناهندگان را بدین شیوه خفه می کنیم و در نهایت اگر کسانی زنده مانده باشند، یک به یک آنها را از دم تیغ می گذرانیم ...»

در سال ۱۸۴۴ (یک قرن قبل از قتل عام ۸ مه ۱۹۴۵ که طی آن هزاران تن از مردم قهرمان و مبارز الجزایر به خون تپیدند)، کاونیاک برای اولین بار در تاریخ ، اطاق های گاز را در الجزایر افتتاح کرد و یک سال بعد از آن، کلنل پلیسیه (۳) از این شیوه برای به خاک و خون کشیدن قیام Ouled Riah در منطقه Dahra استفاده نمود.

سیاست زمین های سوخته که در همین دوره در الجزایر به مورد اجراء گذارده شد، ۲۰ سال بعد باعث قحطی، گرسنگی و مرگ صدها هزار تن از مردم بی دفاع این سرزمین شد. به موجب این سیاست بسیاری از روستاها بکلی از نقشه اداری الجزایر پاک شدند و ۵۰ سال طول کشید تا جمعیت الجزایر مجددا به رقم ۳ میلیون نفر برسد (در موقع رسیدن اولین ستون نظامی ارتش فرانسه به الجزایر در سال ۱۸۳۰، جمعیت این کشور بالغ بر ۳ میلیون نفر بود). در سال ۱۹۵۹، به موجب سیاست تخریب روستاها و اسکان دادن روستائیان در کمپ ها و اردوگاههای کار اجباری، مجددا شاهد کاهش میزان جمعیت این کشور هستیم. میشل روکار نخست وزیر سابق فرانسه، طی گزارشی در این خصوص می نویسد:« ... روزانه، به طور متوسط ۵۰۰ کودک به خاطر بیماری و گرسنگی در اردوگاهها و کمپ ها جان خود را از دست می دهند ...»

آمار و مطالعات اخیر در خصوص جمعیت الجزایر قبل از اشغال این کشور توسط امپریالیسم فرانسه در سال ۱۸۳۰ نشان می دهند که در این سال جمعیت این کشور رقمی در حدود ۳ تا ۵ میلیون نفر بود. از سال ۱۸۳۰ و آغاز دوره اول جنگ های اشغالگرانه و استعماری، جمعیت این کشور به طور بی وقفه کاهش یافت و در سال ۱۸۹۰ به رقم ۳ میلیون نفر رسید. ترکیب و میزان جمعیتی الجزایر را به ۳ دوره می توان تقسیم نمود: دوره اول (۱۸۵۶ـ۱۸۳۰) تعداد جمعیت از ۳ میلیون نفر به ۲/۵ میلیون نفر کاهش می یابد. دوره دوم (۱۸۶۱ـ۱۸۵۶) تعداد جمعیت از ۲/۵ میلیون نفر به ۲/۷ میلیون نفر افزایش می یابد. دوره سوم (۱۸۷۱ـ۱۸۶۱) تعداد جمعیت از ۲/۷ به رقم ۲/۱ میلیون نفر سقوط می نماید. سیاست زمین های سوخته که توسط فرماندار عالی الجزایر ژنرال بوژو از سالها قبل به مورد اجراء گذارده شده بود، عواقب مخرب خود را چند سال بعد به این ترتیب نشان داد. این سیاست توازن سنتی اقتصادی ـ اجتماعی و غذایی مردم الجزایر را به کلی منهدم ساخت. این ژنرال جنایتکار، سالها بعد در خاطرات خود می نویسد: «... نیروهای ما کمتر از اسلحه سرد و گرم استفاده می کردند. آنها تمام قریه ها، روستاها و آبادی های دور افتاده را به آتش می کشیدند. دشمن ضمن فرار تمام احشام و حیوانات را با خود می برد..»

ناگفته نماند که سیاست خلع مالکیت از زمین های زراعی متعلق به قبایل شورشی، تصاحب زمین های کشاورزی با حیله های حقوقی، بیش از پیش مردم الجزایر را به سوی فقر و تهیدستی سوق داد. بدنبال دو قانون مصوبه مجلس ملی فرانسه: Senatus Consulte 1863 و قانون وارنیه مصوب ۱۸۷۳، مهاجرین فرانسوی ساکن الجزایر توانستند ۳ میلیون هکتار از ۹ میلیون هکتار زمین های کشاورزی آباد و حاصل خیز این سرزمین را به ناحق تصاحب نمایند. در این خصوص بد نیست یادآور شویم که بدنبال قیام موکرانی، ۵۰۰ هزار هکتار از زمین های کشاورزی این منطقه به تصرف غاصبانه مهاجرین فرانسوی درآمد.

بنابه عقیده Olivier Le Cour Grandmaison ، سیاست استعماری فرانسه در الجزایر در طی سالهای آغازین خود موجب هلاکت یک سوم جمعیت این سرزمین گردید. دلایل این مرگ و میر بی سابقه متفاوتند: قتل عام، تبعید و اجرای سیاست مهاجرت اجباری دسته جمعی، قحطی و گرسنگی و بالاخره رواج بیماری های گوناگون. بعد از آرامش نسبی در پایان دوره اول فتوحات استعماری، در دوره ۷۲ـ۱۸۶۶، ما شاهد کاهش سنگین و به هم خوردن توازن جمعیتی در این سرزمین هستیم. در مورد این کاهش باید بگویم که این دوره ۶ ساله با سرکوب و قتل عام های مختلف ارتش فرانسه، زمین لرزه در مناطق پرجمعیت شمالی، گسترش اپیدمی وبا و بالاخره قحطی و گرسنگی در سال ۱۸۶۸ همراه بود. عواملی که موجب مرگ بیش از ۵۰۰ هزار تن از مردم بومی گردیدند.
بنابه عقیده Augustin Bernard قحطی و گرسنگی همه گیر در سال ۱۸۶۸ به تنهایی موجب مرگ ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تن گردید.

مهاجرت های اجباری دسته جمعی

قبایل بسیاری قربانی سیاست مهاجرت اجباری دسته جمعی شدند. بدنبال این سیاست بسیاری از قبایل اسپانیایی الاصل ناچار به ترک سرزمین آبا و اجدادی خود در منطقه Tlemcen شده و به مناطق شرقی دریای مدیترانه نقل مکان نمودند. بسیاری از قبایل مقاوم و جنگجو که حاضر به کنارآمدن با اشغالگران نبودند، مناطق خود را به قصد مناطق کویری جنوب الجزایر ترک نمودند. در این خصوص بد نیست یادآور شویم که بسیاری از جنگجویان دستگیر شده، به جزایر کالدوینای جدید و کاین تبعید شدند. بخش دیگری از قبایل مقاوم نیز به کشورهای تونس، مراکش و حتی سوریه پناهنده شدند.
قتل عام دسته جمعی شهر ستیف Setif در سال ۱۹۴۵: در مورد تعداد قربانیان، ارقام مختلفی ارائه می شود. مقامات مسئول نظامی فرانسه از رقم ۱۱۰۰ تن صحبت می کنند. حزب توده ای الجزایر به رهبری مسعلی حج و همچنین کنسول اول وقت ایالات متحده در الجزایر رقم ۴۵۰۰۰ قربانی را مطرح می نمایند.


شکنجه و قدرت استعماری

وحشیگری نظامیان فرانسوی در دوره انقلاب

در طول ۱۳۲ سال اشغال استعماری الجزایر، استفاده از شکنجه های غیرانسانی و قرون وسطایی به طور گسترده رایج بود. در این خصوص اعتراض جامعه فرانسه به هیچ وجه مشاهده نمی شود چرا که هدف از شکنجه های وحشیانه «متمدن ساختن و تعلیم و تربیت» مردم بومی الجزایر بود. موضوع جالب توجه در این خصوص سکوت تمام جامعه اهل قلم آن روز فرانسه مانند لامارتین، ویکتور هوگو، بالزاک، امیل زولا و بسیاری دیگر از «بشردوستان» در خصوص شکنجه های وحشیانه و روزمره می باشد. تنها فردی که به طور مشخص و علنی پرده از سیاست شکنجه فاشیستهای فرانسوی در الجزایر برداشت و اقدامات ژنرال ماسو «فاتح جنگ الجزیره» در سال ۱۹۵۸ را افشاء نمود، هانری آلگ می باشد.

فرانس فانون در خصوص جنایات امپریالیسم فرانسه در الجزایر می نویسد: «شکنجه در الجزایر یک تصادف، یک اشتباه و یا یک مورد استثنایی نمی باشد. استعمار و استعمارگری بدون توسل به شکنجه، تجاوز و قتل عام معنی ندارد. شکنجه شکلی از رابطه بین اشغالگر و قربانی می باشد.»
از سال ۱۹۵۴، نزدیک به یکصد تن از رزمندگان الجزایری با تأئید رسمی رئیس جمهور فرانسه در شهرهای پاریس، لیون و الجزیره به پای گیوتین برده شدند.


شرح جنایات امپریالیسم فرانسه در مستعمرات و الجزایر طولانی است. مطلب را با بیانات تاریخی ژان ژورس (۴) در سال ۱۹۰۸ در برابر نمایندگان مجلس فرانسه به پایان می بریم:
«... ما کشتیم. ما قتل عام کردیم. ما به زن و بچه مردم تجاوز کردیم. ما زنان را دزدیده و کودکان بی سرپرست را به دست سرنوشت سپردیم. ما بدون دغدغه خاطر دارایی های مردم و ثروت های ملی کشور بی دفاع را چپاول و غارت کردیم. متأسفانه، شرح دقیق جنایات و چپاول گری های ما هیچگاه شناخته و تدوین نخواهند شد. اروپائیان چاره ای جز سکوت شرمگین در این خصوص ندارند. در پایان باید بگویم که برخلاف ادعاها و اظهارات بسیاری، سیاست استعماری ما هیچ چیز مثبت و سازنده برای مردم مستعمرات و الجزایر نداشته و نخواهد داشت.»



توضیحات:

۱) کلنل Bugeaud : فرماندار عالی الجزایر. وی بعد از فتوحات استعماری در الجزایر، اقدام به استقرار نظام اداری استعماری نمود. ساختار اداری که وی مبتکر آن بود تا پایان حضور اشغالگران فرانسوی همچنان دوام داشت.

۲) ژنرال کاوانیاک Cavaignac: فرماندار عالی الجزایر و وزیر جنگ فرانسه. وی در ژوئن ۱۸۴۸ با کسب اختیارات نامحدود از مجلس فرانسه، شورش های کارگری فرانسه را به خاک و خون کشید.

۳) کلنل Pelissier : مارشال ارتش فرانسه. فرماندار عالی الجزایر ۱۸۶۰

۴) ژان ژورس Jean Jaurès: سیاستمدار برجسته فرانسوی (۱۹۱۴ـ۱۸۵۹) نماینده سوسیالیست مجلس ملی. بنیانگذار نشریه چپ گرای اومانیته. دشمن قسم خورده احزاب و محافل ناسیونالیستی و شوینیستی. وی چند روز قبل از آغاز جنگ جهانی اول توسط عوامل دست راستی فرانسه به قتل رسید.

سایر مقالات درهمین رابطه:

امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش دوازدهم
الجزایر
قتل عام ۸ مه ۱۹۴۵: جرقه انقلاب علیه استعمارگران فرانسوی


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش یازدهم
آزمایشگاه اتمی فرانسه از ۱۵۰ زندانی الجزایری بعنوان موشهای آزمایشگاه استفاده کرده است


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش دهم
استعمار فرانسه و افریقای سیاه
برگرفته ای از کتاب کارنامه سیاه نظام سرمایه داری
قسمت سوم (پایان)


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش نهم


استعمار فرانسه و افریقای سیاه برگرفته ای از کتاب کارنامه سیاه نظام سرمایه داری
قسمت دوم


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش هشتم
استعمار فرانسه و افریقای سیاه
برگرفته ای از کتاب کارنامه سیاه نظام سرمایه داری
قسمت اول

امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم - بخش هفتم
گزارشگران بدون مرز
بیست و پنج واقعیت در مورد گزارشگران بدون مرز
این انجمن فرانسوی ادعا می کند که فقط برای دفاع از آزادی مطبوعات فعالیت می کند . اما در پس این «چهره نجیب و حرکت زیبا» ، حقیقت این است که یک برنامه سیاسی بسیار دقیق و مشخص دنبال می شود


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش ششم
الجزایر
ترفندهای استعمارگران فرانسوی برای مصادره زمینهای الجزایر
گزارش رسمی از سوی دولت الجزایر



امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش پنجم
الجزایر ۱۳۲ سال سرکوب، قتل عام، چپاول و بهره کشی
رئیس سابق شهربانی فرانسه دستور داد
« من سرهای بریده می خواهم، نهرهای آسیب دیده نباید با گل و سنگ مرمت شوند، برای این کار سر بریده اولین بیابان گرد بومی که از آن حوالی گذر کند، کافی است.»


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم-بخش چهارم
الجزایر
صدها هزار وطن پرست، قربانی شکنجه های وحشیانه امپریالیسم فرانسه

در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی، نیکولا سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه در گفتگوی تلویزیونی اعلام داشت که خاکستر جسد ژنرال بیژار در بنای انوالید (محلی که بسیاری از نظامیان سرشناس این کشور از قبیل ناپلئون در آنجا بخاک سپرده شده اند) جای گرفته است. ژنرال بیژار در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.


امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتربشناسیم- بخش سوم
الجزایر

الجزایر و آشویتس فرانسویان

ارتش فرانسه بیش از یک قرن قبل از آلمان نازی، قتل عام با گازهای سمی را در الجزایر تجربه کرد
در کشور فرانسه، هر چند سال یکبار با نزدیک شدن موعد انتخابات، اعم از انتخابات مجلس، ریاست جمهوری، پارلمان اروپا، شهرداری ها و ...، سیاستمداران برای اخذ آراء اقلیت های مختلف قومی، مزورانه به یاد جنایات مختلف در اقصی نقاط جهان می افتند.

امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم-بخش دوم
فعالیتهای زیر زمینی حزب کمونیست الجزایر برعلیه فرانسویان اشغالگر
این حزب بعد از اینکه توسط امپریالیسم اشغالگر فرانسه غیرقانونی اعلام شد، فعالیت زیرزمینی اتخاذ کرد.

امپریالیسم فرانسه را بیشتر و بهتر بشناسیم- بخش اول
پنجم جولای ۱۹۶۲، سالروز استقلال الجزایر
روز ۵ جولای، مردم الجزایر پنجاهمین سال استقلال کشورشان را جشن گرفتند


بیاد هنرمند انقلابی و متعهد ماتوب لونس
چهارده سال از قتل ماتوب لونس خواننده انقلابی الجزایری توسط باندهای فاشیستی مذهبی این کشور می گذرد. روز ۲۵ ژوئن ۱۹۹۸وی در آبادی تالا بونان در کنار جاده ترانزیت بنی دولا توسط مرتجعین جنایتکار ربوده و به قتل رسید.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


۱


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:


حسین زهری
۱
حسین زهری